- ماهعسل در تیمارستان
- محمدعلی خامهپرست
گزیده کتاب:
دکتر به محمود توضیح داد:
_ یک هفته باهاش کاری ندارم. بعدش هر هفته بهش سرمیزنم. اگه کار اضطراری پیش اومد کافیه بگه میخواد با دکترش تماس بگیره.
ناصر گفت:
_ بعدش چی؟ آخرش چی میشه؟
یونس گفت:
_ آخرش دکتر با یک قایق میآد و منو از شکم نهنگ بیرون میکشه.
دکتر گفت:
_ دو حالت دارد. بستگی به شرایط دارد. وقتی تحقیق یونس کامل شد وانمود میکنه حالش خیلی بده. اونا به من خبر میدند و دستبهکار میشم. یا نشون میده حالش خوب و عادی شده که بازهم من دستبهکار میشم.
اما ماجرای نقشه یونس و دوستانش طور دیگری رقم میخورد.
ماهعسل در تیمارستان را میتوانید از راههای زیر تهیه کنید:
نسخهی الکترونیکی
نسخهی کاغذی
دیدگاه خود را بنویسید