نیکی به تازگی همراه خانوادهاش به شهر «رِیوِنبروک» آمدهاند، شهری کوچک که در آن همه همدیگر را به خوبی میشناسند، اما به نظر میرسد همهشان با هم توافق کردهاند تا درباره اتفاقی تلخ سکوت کنند. نیکی با پسر عجیب خانه روبهرویشان به نام آرون دوست میشود. خانهای با راهروها و درهای زیاد که کنجکاوی او را برمیانگیزد. در طی ماجراجوییهایش با آرون، پی به معمایی میبرد. یکسال پیش از آمدن نیکی به این شهر لوسی دختر 8 سالهای در ترن هوایی جان خودش را از دست داده، او میخواهد راز این ماجرا را کشف کند، رازی که خانواده آرون کلید حل آن هستند آیا موفق میشود؟ چه ماجراها و خطرهایی در پیش رو دارد؟
- این میل سیری ناپذیر بابام به شیرینی یک الگوی رفتاری برای او محسوب میشود و با توجه به این الگو میشود در هر لحظه متوجه احساس درونی بابام شد. رولت شکلاتی یعنی بابام خسته است. بیسکویت روکشدار شکلاتی انتخاب بدون بروبرگرد او برای وقت خوشحالی است. کیک بستنی؟ وقت جشن گرفتن است. کیک زنجبیلی فقط یک معنی میدهد؛ بابا ناراحت است. کیک مغزدار برای زمانی است که او در مورد مهمترین سوالات زندگیاش فکر میکند؛ سوالات ارباب آسمانی ناشناختهای.
- «قول بده از تواناییهات تو مسیر درست استفاده کنی.»
این هشداری است که او موقع انجام بیشتر کارها به من میدهد؛ یادآوری اینکه باهوشترین آدمها میتوانند احمقانهترین تصمیمها را بگیرند.
- آرون میگوید: من همیشه عاشق «سیبهای طلایی» بودم. و چشمهایش شهلا میشوند، انگار که غرق در رویایی باشد. من منتظر توضیح بیشتری از سمت او هستم، اما تنها چیزی که نصیبم میشود نگاهی از سر تعجب زیاد است.
_«تو نمیدونی سیبهای طلایی چیه!»
_«خیلی دوست دارم دست از این سیبهای طلایی گفتنت برداری.» و ادامه میدهم: « اسمش یه جوریه که انگار مامانبزرگم داره برای خوردن اونها بهم اصرار میکنه.»
- من هم ترسیدهام. من از همان لحظهی اولی که وارد «رِیوِیبروک» شدیم، ترسیده بودم. من بعد از هر جابهجایی ترسیده بودم. من ترسیده بودم که نفهمم ناهارم را باید کجا بخورم و چه لباسی باید بپوشم. من از گفتن حرفهای احمقانه ترسیده بودم، از خندیدن در وقت غلط و نخندیدن در وقت درست ترسیده بودم.
- شاید دو تا بچه با یک پشته از خرتوپرتهای گمشده همدیگر را کامل نمیکنند؛ یک ماشین بی عیب و نقص باید همهی قطعاتش کامل باشد. شاید آنها فقط همدیگر را خالی میکنند.
سلام همسایه نخستین جلد از مجموعه شش جلدی نوشته کارلیآنهوست نویسنده استرالیاییتبار است که از بازی به همین نام اقتباس شده. پیش از این دو کتاب به نامهای «پری دریایی شدن» و «چانه زنی» از این نویسنده در ژانر وحشت-معمایی منتشر شده است. در مجموعه سلام همسایه Hello neighborکارلیآنهوست با بهره بردن از قوه تخیلش برای این بازی پرهیجان و پر طرفدار یک روایت معمایی و جذاب ساخته. این مجموعه کتاب پس از انتشار از سوی ساندی تایمز در زمره پرفروشترینها قرار گرفت و همچنان خوانندگان پرو پاقرصی دارد. نشرصاد نخستین جلد از این مجموعه فوقالعاده را با ترجمه رامبد خانلری منتشر کرده است.
شما میتوانید با دریافت این کتاب از طاقچه آن را به صورت ایپاب در دستگاهتان مطالعه کنید.
رامبد خانلری، متولد ۱۳۶۲، تهران.
فارغالتحصیل مهندسی شیمی، صنایع پتروشیمی.
دبیر داستان انتشارات بان، آوند دانش، هفتهنامه کرگدن.
نویسندهی مجموعه داستان، سرطان جن، آقای هاویشام، رمان سورمه سرا، ما استان هنر چاق بودن و کمیکاستریپ گربهزاد
برندهی جایزهی مهرگان بهترین مجموعه داستان دوسالانه ۹۲_۹۳ برای مجموعه داستان سرطان جن
تقدیرشدهی جایزهی نوفه برای رمان سورمه سرا
سلام همسایه اولین ترجمهی اوست.
دیدگاه خود را بنویسید