تورَن بند تفنگش را از شانهاش جدا کرد و دودستی تفنگش را گرفت و به صابر عینک نشان داد. گفت: «سلاح پیشرفتهی ما همین است. بدون کمکِ خان و افرادش نمیتوانیم جلوی دشمن مقاومت کنیم.»
و تا لبهی صفه پیش آمد.
با نوک انگشت به کوه آتشگاه اشاره کرد و گفت: «تانکهای دشمن تا پشت همین کوه رسیدهاند. امروز و فرداست که به بلوطک هم برسند. با کدام سلاح و نفر پیشش را بگیریم؟»
- آتشگاه
- احمد مدقق
خرید کتاب از راههای زیر:
دیدگاه خود را بنویسید